Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-03@21:35:28 GMT

قطار خالی آمریکایی‌ها!

تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۹۱۱۱۰

قطار خالی آمریکایی‌ها!

پیاده شده از قطاری که لوکوموتیوران آن دولتمردان آمریکایی هستند محدود به متحدان اروپایی نشده و هر روز شاهد پیاده شدن کشورهای بیشتری از این قطار هستیم...

به گزارش مشرق، براساس تمام پیش‌بینی‌های مطروحه از جانب اندیشکده‌ها، شخصیت‌های شاخص و نخبگان علم سیاست، جهان آینده با پشت سر گذاشتن نظم تک قطب غربی به رهبری آمریکا متولد شده و به سوی نظام چند قطبی با مختصات خاص خود در حال تکامل می‌باشد تا بتواند نظم بین المللی پایدار و باثباتی را شکل دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مبدأ زوال هژمونی آمریکا را می‌توان در سال‌های دهۀ هفتاد میلادی جستجو کرد که به مرور زمان، سرعت آن بیش‌تر و ابعاد آن وسیع‌تر شد.

در دهۀ نود میلادی با پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان سردمدار بلوک شرق، قدرت و میدان‌داری آمریکا بیش‌تر از هر زمان شده و آمریکایی‌های مست قدرت را دچار اشتباهات محاسباتی مکرر نمود. مقامات ایالات متحدۀ آمریکا به دلیل اعتماد به نفس زیاد و عدم شناخت و فهم درست از جایگاه و موقعیت تاریخی خود، جهان آینده را بدون ظهور قدرت و یا قدرت‌هایی به طور کامل از آن خود تلقی کرده و بی توجه به چارچوب‌ها و قوانین حاکم، به یکه‌تازی در فضای بین المللی پرداختن و روند از بین رفتن هژمونی خود را سرعت مضاعف بخشیدند.

اساساً می‌توان گفت دهۀ نود میلادی نه تنها پایانی بر بلوک شرق، بلکه آغازی بر پایان بلوک غرب نیز خواهد بود.

هژمونی آمریکا که برپایۀ‌ی مؤلفه‌های اهرم قدرت اقتصادی و صنعتی، قدرت نظامی و قدرت فرهنگی با تأکید بر پدیدۀ آمریکایی سازی امور از طریق صنعت رسانه و هنر استوار بوده به موجب استفاده‌های بی‌رویه و آگاهی جهانی، بی خاصیت و یا کم خاصیت شده و جایگاه مطلق و بلامنازع خود را از دست داده است و دیگر در کنترل و سیطره بر شبکه‌های اقتصادی، صنعتی، نظامی و فرهنگی جهان برای آمریکا ره‌آوردی ندارد.

استفادۀ بیش از اندازه از مؤلفه‌های قدرت شاید به ظاهر نشان دهندۀ افزایش و تحکیم قدرت تعبیر و از موضع قدرت برداشت شود؛ اما نباید فراموش کرد که می‌تواند دلیلی بر اثبات کاهش و نفوذ قدرت در فضای بین المللی و نزد دیگر بازیگران باشد؛ زیرا که در صورت واقعیت و باور وجود قدرت، صرف بودن آن برای پیشبرد اهداف و سیاست‌ها کفایت می‌کند.

همان‌گونه که مورگنتا می‌گوید یکی از ابعاد قدرت، رابطه روانی بین واحدی که قدرت را اعمال می‌کند و واحدی که قدرت بر آن اعمال می‌شود است. بخش مهمی از برداشت قدرت نه به خاطر جنبۀ سخت افزاری آن بلکه به دلیل جو روانی و نرم افزاری آن است. در بسیاری از موارد کارکردی که تهدید استفاده از قدرت می‌تواند داشته باشد در بهره‌گیری از آن متبلور نیست.

از سایر مجموعه مواردی که می‌توان بازیگری را قدرت برتر دانست، همراه کردن دیگر بازیگران با سیاست‌های خود و اقناع سازی جهانی با تشویق، تطمیع و تهدید است؛ ابزارهایی که می‌توان گفت دیگر برای آمریکا آن‌گونه که باید و شاید کارگشا نیست؛ از سویی همچنین آمریکا دیگر مرجعیت ابتکار عمل، نفوذ و مشروعیت لازم برای حل بحران‌ها و مسائل را نداشته و توانایی مدیریت مشکلات و معضلات روزافزون جهانی را دارا نمی‌باشد.

در مطلبی به تاریخ ۲۳ فوریه ۲۰۲۳ که روزنامه واشنگتن پست با عنوان «شکاف جهانی در مورد جنگ اوکراین در حال عمیق‌تر شدن است» منتشر کرد می‌نویسد زمانی که آمریکا خود به کشورهایی همچون عراق و لیبی وارد شد توجیهات خاص خود را داشت که ما آن را باور نکردیم و اکنون تلاش می‌کند که دنیا را علیه روسیه با خود همراه کند. با آغاز جنگ اوکراین، در حالی که آمریکا و متحدین اروپایی از شکل‌گیری ائتلافی متشکل از همه کشورها علیه مسکو خبر می‌دادند اطلاعات دریافتی از شکست ائتلاف مورد ادعا خبر می‌دهد.

هنری کیسینجر وزیر امور خارجه سابق و استراتژیست مطرح آمریکایی در سخنرانی خود به تاریخ ۶ فوریه ۲۰۲۳ که به مناسبت صد و دوازدهمین سالگرد گرامیداشت رونالد ریگان رئیس جمهور پیشین این کشور در کتابخانه و موزۀ ریاست جمهوری رونالد ریگان ایراد نمود به طور تلویحی انحطاط قدرت و نفوذ آمریکا را مورد تأیید قرار داد.

او به عنوان نمونه به عدم مدیریت جنگ اوکراین که هیچ نشانه‌ای از صلح در آن نیست، عدم مهار جاه طلبی‌های هر روزۀ چین و ناآرامی‌ها در منطقه خاورمیانه (غرب آسیا) که به اعتقاد او خطر امکان تولید مخرب‌ترین سلاح‌ها در آن وجود دارد اشاره کرده و از آن‌ها به عنوان چالش‌های پیش‌روی جامعۀ جهانی نام برد. کیسینجر در ادامه گفت که ایالات متحده در داخل و در مقابله با چالش‌های مدرنی که با آن‌ها مواجه است دچار عدم اتحاد داخلی و انشقاق می‌باشد؛ و برای ما دشوار است که انسجام داخلی لازم برای رویارویی با چالش‌های پیش‌رو را به دست بیاوریم.

در طی یک دهۀ گذشته که آمریکا به دلیل محدودیت‌های داخلی و خارجی، اهرم اقتصادی را بر قدرت نظامی رجحان بخشیده و به استعمال بی قاعده از حربۀ دلار و تحریم‌های اقتصادی مبادرت کرده کشورهای جهان را به طور مستقیم و غیرمستقیم به سوی تغییر ارز جهان‌روا هدایت نموده است.

بر طبق گزارش‌ها، بسیاری از کشورها از جمله قدرت‌های نوظهور اقتصادی و بازیگران منطقه‌ای-جهانی که در قالب‌هایی همچون اتحادیه‌ها و سازمان‌ها نیز عضو هستند در مسیر دلار زدایی اقتصاد جهانی حرکت کرده و در تعاملات بازرگانی و تجاری خود استفاده از ارزهای ملی و یا دیگر ارزهای جهانی را در دستور کار قرار داده‌اند.

به عنوان نمونه، گروه بریکس (BRICS) شامل قدرت‌های نوظهور اقتصادی برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی؛ بازار مشترک کشورهای آمریکای جنوبی موسوم به مرکوسور (Mercosur) برزیل، آرژانتین، اوروگوئه، پاراگوئه، بولیوی، شیلی، کلمبیا، اکوادور، پرو، ونزوئلا؛ اتحادیۀ کشورهای جنوب شرق آسیا آسه‌آن (ASEAN) اندونزی، مالزی، فیلیپین، سنگاپور، تایلند، بروئنی، ویتنام، لائوس، میانمار، کامبوج؛ اتحادیۀ اقتصادی اورآسیا (EAEU) روسیه، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان، ارمنستان؛ سازمان همکاری‌ شانگهای(Shanghai) روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، پاکستان، هند، ایران همگی متعهد شده‌اند که در مبادلات اقتصادی میان خود دلار آمریکا را کنار گذاشته و از ارزهای جایگزین بهره جویند.

در این جهت حتی برخی از کشورها مثل چین، روسیه و هند پا را از این فراتر گذاشته و در تجارت با کشورهای دیگر از جمله آفریقایی نیز دلار را حذف نموده‌اند. روندی که روز به روز در حال فراگیر شدن است و کشورهای بیشتری به نهضت جهانی حذف دلار می‌پیوندند تا با عزمی جزم به پادشاهی دلار بر اقتصاد جهانی پایان دهند.

در تلاشی دیگر گروه بریکس در صدد ایجاد یک ارز جدید به منظور انجام تبادلات تجاری و ذخیره‌سازی که بتواند جایگزین دلار شود، می‌کوشند.

رابرت اف کندی نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا از حزب دموکرات در کارزار تبلیغاتی خود هشدار داده اگر دلار آمریکا ارز غالب در جهان نباشد، آمریکا سالانه ۷۵۰ میلیارد دلار ضرر خواهد کرد.

وی گفت برزیل و پاکستان اکنون تصمیم گرفته اند در تجارت خود از ارز چین استفاده کرده و از دلار دور شوند؛ می‌توانید تصور کنید این تصمیم چه هزینه‌ای برای ما خواهد داشت؟ این یکی از عواقب جنگ‌هایی است که ادامه دارد. دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین و نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ نیز معتقد است که دلار دیگر ارز معیار جهانی نبوده و آن را بزرگ‌ترین شکست آمریکا در ۲۰۰ سال گذشته می‌داند.

سیاستی که در موجودی ذخایر بانک‌های مرکزی کشورها نیز تأثیر گذاشته و در طی چند سال گذشته بسیاری از کشورها به تغییر ذخایر خود از دلار آمریکا به طلا و فلزات گران‌بها رهنمون شده‌اند.

از بین رفتن جایگاه و موقعیت آمریکا علاوه در سطح نخبگان و مقامات این کشور، در سطوح میانی و عامۀ مردم نیز قابل لمس و مشاهده است. مطابق یک نظرسنجی که شبکه تلویزیونی ان‌بی‌سی انجام داده است و در تاریخ ۳۰ ژانویه ۲۰۲۳ نتایج آن منتشر شد، ۷۱ درصد از شهروندان آمریکایی از طرفداران هر دو حزب معتقدند که کشورشان در مسیر اشتباهی قرار گرفته و با تعابیری همچون فاجعه، راه اشتباه، زمان سخت، ته دره و عدم اطمینان، آیندۀ کشور را توصیف می‌کنند.

در نظرسنجی دیگری که موسسۀ گالوپ انجام و نتایج آن در ۲ می ۲۰۲۳ منتشر شد نشان داده می‌شود که تنها ۱۶ درصد از شهروندان آمریکایی از مسیری که کشورشان در آن قرار گرفته رضایت دارند؛ و نکته مهم دیگر در این نظرسنجی این است که اکثریت آمریکایی‌ها رهبری دولت را بیش از هر موضوع دیگری به عنوان مهم‌ترین مشکل پیش روی کشور معرفی می‌کنند.

بخشی از مشغله‌های هر روزه و در حوزه‌های مختلف دولت‌مردان واشنگتن را می‌توان بدین گونه فهرست نمود؛ افزایش چالش‌های درونی در ساختارهای سیاسی حاکم، نمود فزایندۀ بحران‌های اقتصادی (افزایش نابرابری و بحران‌های اقتصادی عمیق و مکرر با فواصل زمانی کوتاه)، ورشکستگی بانک‌ها و موسسات مالی، بیکاری، تورم، فقر، توسعه نامتوازن و ناهمگون داخلی و خارجی، اضمحلال ارزش‌های جامعه، عمیق‌تر شدن شکاف‌های اجتماعی فراگیر غیر قابل کنترل، افزایش شدید خشونت افسار گسیخته و بالطبع آن افزایش جرم و جنایت، گسست اجتماعی در سطوح مختلف جامعه، بحران مهاجرت، تغییرات اقلیمی، از دست دادن مرجعیت مطلق در تکنولوژی و فناوری‌های نوین، مستعمل شدن بسیاری از زیر ساخت‌های کشور، تزلزل در امپراتوری کامل رسانه‌ای، شکست‌های پی در پی نظامی علی‌رغم ائتلاف‌سازی‌ها و رهبری آن‌ها و صرف هزینه‌های سنگین، از دست رفتن برتری محض در حوزۀ نظامی از جمله در آسمان‌ها، شکست و یا ناتوانی در حل مسائل سیاست خارجی، کم اثر شدن و یا از بین رفتن حربه‌های سیاسی و اقتصادی، عدم مدیریت و یا لاینحل بودن معضلات عمدۀ سیاسی و امنیتی پیش‌روی، کاهش قدرت اقناع سازی، بروز اختلافات بزرگ فاحش میان متحدین و گسست در مواضع آن‌ها و همچنین فروریختن هیمنه به عنوان قدرت برتر و ... همگی از مصادیق بحران‌ها و چالش‌های مقامات کاخ سفید بوده که نشانۀ افول هژمونی می‌باشد.

در سطح جهانی نیز آمریکا وجهه خود را به عنوان ابرقدرت و بازی ساز همیشه پیروز از دست داده و متحدین پیشین که روزی مطیع تمام و کمال اوامر دولت‌مردان واشنگتن بودند در حال فاصله گرفتن از سیاست‌های آمریکا هستند. مقوله‌ای که نه تنها در اتاق‌های دربستۀ رهبران اروپایی بلکه در مواضع اعلانی سران کشورهایی همچون فرانسه، آلمان و ایتالیا نیز دیده و و آن‌ها را به سوی سیاست خودمختاری استراتژیک و رهایی از آمریکا سوق داده است. اروپایی‌ها به خوبی درک نموده‌اند که غرب در حال افول و شرق در حال صعود است.

در همین راستا اروپایی‌ها در حال اندیشیدن به این موضوع هستند که شاید نظم نوین برای آن‌ها خوشایندتر باشد و دیگر نیازی به پرداختن هزینه‌های گزاف ماجراجویی‌های آمریکایی‌ها نباشند که در آخر سود آن به جیب واشنگتن برود و هزینه‌ها از بروکسل پرداخت شود. مانند آنچه که در اوکراین شاهدش هستیم.

در جوامع اروپایی نیز شهروندان خواهان استقلال یافتن از آمریکا هستند. در گزارش شورای روابط خارجی اروپا (ECFR) که ۷ ژوئن ۲۰۲۳ نشریه پولتیکو منتشر کرد نشان می‌هد که ۷۴ درصد شهروندان ۱۱ کشور اروپایی خواهان استقلال نظامی قاره سبز از آمریکا هستند.

پیاده شده از قطاری که لوکوموتیوران آن دولت‌مردان آمریکایی هستند محدود به متحدین اروپایی نشده و هر روز شاهد پیاده شدن کشورهای بیشتر از این قطار هستیم که در یکی از آخرین موارد می‌توان به کشورهای حوزه خلیج فارس اشاره نمود که با عجله در حال پیاده شدن و فاصله گرفتن از واشنگتن و پیوستن به بازیگران و قدرت‌های شرقی هستند. اینکه در ادامه چه کشورهایی از این قطار پیاده شوند و عاقبت این قطار چه خواهد شد را باید به آینده موکول کرد.

منبع: الف

منبع: مشرق

کلیدواژه: انتخابات ترکیه قیمت خبرگزاری تسنیم اتحادیه اروپا ایالات متحده آمریکا کشورهای عربی افول هژمونی آمریکا خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت آمریکایی ها بحران ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۹۱۱۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پشت پرده تصمیم رئیس جمهور چین برای ملاقات با وزیر خارجه آمریکا / توسعه و تقویت اقتصادی، راهکار چین برای مقابله با تحریکات آمریکا / چین بر جذب سرمایه گذاری خصوصی از آمریکا متمرکز است

به گزارش جماران،  ایان آرتور برمر (متولد 12 نوامبر 1969) دانشمند علوم سیاسی، نویسنده و کارآفرین آمریکایی است که بر ریسک سیاسی جهانی متمرکز است. او بنیانگذار و رئیس گروه اوراسیا، یک شرکت مشاوره و تحقیقات ریسک سیاسی است . برمر 11 کتاب در مورد مسائل جهانی منتشر کرده است. او در تازه ترین نوشتار به بررسی رابطه ایالات متحده و چین به بهانه سفر اخیر وزیر خارجه ایالات متحده به این کشور پرداخته و می نویسد:

آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا  به تازگی از چین ( پکن و شانگهای) بازگشته است. رابطه این دو کشور در حال حاضر در چه وضعیتی است؟ مدیریت تنش بهتر و پایدارتر از آنچه در مدت زمان طولانی پیش از آن دیده ایم، ادامه دارد. البته با توجه به تعداد مسائلی که ما بین این دو کشور اصطکاک ایجاد کرده، مشخص نیست که لزوماً چنین وضعیتی ادامه پیدا خواهد کرد یا خیر؟

درست در طول دو هفته گذشته، رئیس جمهور آمریکا، تعرفه های جدیدی بر فولاد چین وضع و تحقیقات جدیدی را در مورد کشتی سازی چین آغاز کرده است. مخالفت های کنگره ایالات متحده با تیک تاک ادامه دارد.  شما خبر 2 میلیارد دلار کمک نظامی اضافی برای تایوان از جانب ایالات متحده را شنیده اید.  انتقادات زیادی از سوی آمریکایی‌ها در مورد حمایت مداوم چین از روسیه در جنگ اوکراین با ارائه فن‌آوری‌های با استفاده دوگانه به گوش رسیده است.

با توجه به همه این اختلاف ها آیا رابطه به سمت تقابل بیشتر حرکت خواهدکرد؟ پاسخ واقعا مشخص نیست.  وزیر امور خارجه چین گفت که آمریکایی ها باید بین داشتن یک رابطه محدود و یک رابطه مشارکتی یکی را انتخاب کنند و مطمئناً آمریکایی ها ترجیح می دهند هر دو طرف را داشته باشند. آنها می خواهند در زمینه هایی که برای آمریکایی ها مناسب است، مشارکت داشته باشند و در مناطقی که برای آمریکایی ها مناسب است، چین و قدرت این کشور را مهار کنند.

آمریکایی‌ها بیش از سایر کشورها می توانند چنین سیاست دوگانه ای را پیش ببرند زیرا ایالات متحده قدرتمندترین کشور جهان است و در نهایت چینی‌ها بیشتر از آمریکایی‌ها به چین نیاز دارند. با این حال، وابستگی متقابل زیادی میان واشنگتن و پکن  وجود دارد و چین هم از توانایی پاسخگویی به سیاست های آمریکا برخوردار است. اما سوال اینجاست که چین تا چه اندازه وارد این بازی تلافی کردن شده است؟ واقعیت این است که پکن عکس العمل مستقیم کمی از خود نشان داده است.

درست است که وزارت خارجه چین اعلام کرد که اگر حمایت تکمیلی از تایوان که خط قرمز چینی هاست امضا شود، اقدامات قاطعانه ای صورت خواهد گرفت و من گمان می کنم که به این معنی است که ما شاهد تحریم های بیشتری از سوی چین علیه پیمانکاران دفاعی ایالات متحده خواهیم بود اما این تا حد زیادی نمادین است. به نوعی مصداق اینکه زدی ضربتی ، ضربه ای نوش کن.

اما در مقابل همه سیاست‌های دیگری که آمریکایی‌ها به تازگی علیه چین اعمال کرده‌اند، ما شاهد تمرکز چینی‌ها بر مقاوم‌تر کردن کشور و اقتصادشان در برابر تلاش‌های آمریکا برای مهار آن بوده‌ایم، اما نه ضربه زدن مستقیم به آمریکایی ها. در واقع وضعیت چینی ها کاملا پایدار به نظر می رسد.

دیدیم که شی جین پینگ ، رئیس جمهور چین همچنان مستقیماً با وزیر امور خارجه آمریکا آنتونی بلینکن ملاقات کرد، دیداری که حذف آن برای دولت چین بسیار آسان بود و از سوی دیگر از نظر تاریخی در شرایط پرتنش رابطه چنین دیداری مرسوم هم نیست اما آنها ترجیح دادند که این دیدار انجام شود.

وزیر خارجه آمریکا به یک فروشگاه موسیقی رفت و می دانیم که او هم به خوبی گیتار می نوازد و هم به موسیقی علاقه مند است.  پوشش رسانه های دولتی چین از آن سفر بسیار انسانی، دوستانه و بی تکلف بود. در حقیقت برای چینی ها کاری ندارد که دکمه رفتار متقابل را فشار دهند تا نشان بدهند که از این وضعیت راضی نیستند اما این انتخاب آنها در جریان سفر بلینکن نبود. ما شاهد یک رفتار فوق العاده از سوی دولت چین بودیم و این بسیار مهم است.

با گفتن همه اینها، باز هم باید بگوییم که مدیریت رابطه با چین چالش برانگیزتر می شود زیرا در ایالات متحده، چه دموکرات یا جمهوری خواه، یکی از معدود مواردی که در سیاست خارجی می توانید روی آن توافق کنید این است که حواستان باید به چینی ها باشد. بنابراین فقط بایدن نمی تواند درباره سیاست واشنگتن در قبال پکن تصمیم بگیرد بلکه کنگره هم نقش خود را دارد.

در مورد رسانه های آمریکایی نیز وضع به همین منوال است و هرکدام ساز خود را درباره این رابطه می زنند و این در حالی است که در چین اگر رئیس جمهور اراده کند همه رسانه ها یک خط را دنبال خواهند کرد.  در حال حاضر، تعداد زیادی از شرکت ها و بانک های آمریکایی وجود دارند که مدیران عامل خود را برای سفر به چین می فرستند. تعامل میان مردم دو کشور بسیار زیاد است و این چیزی که مقامات چینی به شدت روی آن متمرکز هستند.

ارتباطات و همکاری های بسیار بیشتری در مورد مواردی مانند آب و هوا و برخی مسائل دیگر میان دو کشور وجود دارد.  همچنین در بالاترین سطح ایالات متحده تمایل زیادی برای ارائه اطلاعات بیشتر به چین وجود دارد آنهم در شرایطی که وضعیت جاری در خاورمیانه را می بینیم و چین هم مایل به برقراری آتش بس در غزه است و البته این تمایل میان پکن و واشنگتن در این مقطع مشترک محسوب می شود.

چینی ها دیپلمات های سطح بالا و توانایی زیادی برای جمع آوری اطلاعات که آمریکایی ها دارند، ندارند و به همین دلیل زمانی که مقام های سطح بالای آمریکایی با همتاهای چینی خود درباره خاورمیانه صحبت می کنند چینی ها به یادداشت برداری مشغول شده و البته از این روند راضی و قدردان هم هستند.

بنابراین به طور کلی، من همچنان شاهد تعاملات سطح بالا میان دو کشور هستم که بسیار سازنده است  اما همزمان شما در مقابل رابطه ای قرار می گیرید که هیچ اعتمادی در آن وجود  ندارد و  خط اصلی درگیری در آن به روش‌های مختلف و در مکان‌های مختلف در سراسر جهان ظاهر می‌شود. با گذشت زمان، حفظ این سطح پایدار در روابط ایالات متحده و چین دشوارتر خواهد شد. اما در حال حاضر، من فکر می کنم که ما احتمالاً به این روند حداقل تا زمان انتخابات در نوامبر ادامه خواهیم داد.

 

دیگر خبرها

  • اتفاقات دانشگاه‌های آمریکا نشانه بیداری جهانی است
  • افزایش قیمت جهانی نفت/ برنت ۸۳ دلار و ۸۵ سنت شد
  • قیمت جهانی طلا امروز ۱۴۰۳/۰۲/۱۴/ کاهش نرخ انس طلا
  • قیمت جهانی طلا امروز ۱۴۰۳/۰۲/۱۴
  • قیمت جهانی نفت امروز ۱۴۰۳/۰۲/۱۴ |برنت ۸۳ دلار و ۸۵ سنت شد
  • تظاهرات در دانشگاه‌های آمریکا به چه معناست؟
  • پشت پرده تصمیم رئیس جمهور چین برای ملاقات با وزیر خارجه آمریکا / توسعه و تقویت اقتصادی، راهکار چین برای مقابله با تحریکات آمریکا / چین بر جذب سرمایه گذاری خصوصی از آمریکا متمرکز است
  • درجا زدن فدرال رزرو آمریکا نردبان طلای جهانی شد
  • قطع خرید 4 میلیارد دلار نفت ایران ازسوی آمریکا
  • قیمت جهانی نفت امروز ۱۴۰۳/۰۲/۱۲ |برنت ۸۷ دلار و ۸۶ سنت شد